سنگ

سنگ به پیشانیش خورده. بالای سرش را نگاه می‌کند.

همه جا تاریک و سرد است. لباسی سفید سرتاسر بدنش را پوشانده. تازه به این خانه آمده است. دوباره، راحت، می‌خوابد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *