با کلمات گرم میگیرم
واژه میشوند،
در میان دستانم.
واژههایی ستودنی.
در پس نگاهم، افکار را میبینم
یادها را جستجو میکنم.
به صف میشوند کلمات
در امتداد قلمم حرکت میکنند
با کرشمههایی به نام شعر
شعرهایی که در خوابهایم رویا میشوند
در رویاهایم جان میگیرند.
آنها خود من هستند
دست در دست واژگان
لوحی ساده را زرنگار میکنم
طلاکوبهایی که بعد از من هم خواهند ماند
حتا بدون قلمی در دستهایم،
رویایی شیرین در خوابهایم
یا کلماتی غمزده در افکارم.
با کلمات که گرم بگیری شعر میشوند.
آخرین دیدگاهها