آیا نگران خلاقیت خود و فرزندانتان هستید؟ آیا فکر میکنید خلاقیت سن و سال دارد؟
باید بگویم «بله» خلاقیت سن و سال دارد.
این نظر من بود تا قبل از خواندن کتاب «راه هنرمند» اثر «جولیا کامرون» ترجمهی «گیتی خوشدل»
هر کودکی هنرمند است. مسأله این است که چگونه پس از این که بزرگ شد، هنرمند باقی بماند. (پابلو پیکاسو)
بگذارید اول قصهی خودم و کتاب را بگویم.
قبل از خود کتاب با محتوای آن آشنا شدم
قضیه برمیگردد به یکسال و نیم پیش. وقتی که من با مدیر و بنیان گذار مدرسهی نویسندگی «شاهین کلانتری» آشنا شدم.
داستانش را اینجا مطالعه کنید.
استاد در وبینارها همیشه حرف از «صفحات صبحگاهی» میزد.
من خودم عادت به نوشتن داشتم. ولی نوشتن صبحگاهی آن طور که استاد میگفت قصهی دیگری داشت.
آیا میتوانیم بعد از صبحانه بنویسیم؟ آیا میشود دوصفحه نوشت؟ آخه آن وقت صبح هنوز خودمان دانلود نشدیم چه برسد به مغزمان.
اینها سوالات و ابهاماتی بود که برای من و خیلی از کسان حاضر در وبینار پیش میآمد.
البته خیلی بیشتر از اینها بود…
به هر حال من شروع کردم به نوشتن. گهگاه مینوشتم. گاهی وسط نوشتن کلی با این و آن حرف میزدم و حتا وسط نوشتن مبایلم را چک میکردم.
خُب طبیعتن فایدهای هم نداشت.
کتاب راه هنرمند
این قضیه گذشت بعد از چند وقت شنیدنْ دربارهی صفحات صبحگاهی من تازه متوجه شدم، این مدل نوشتن از محتوای کتابیست به نام «راه هنرمند». کتاب را از شهر کتاب محلهی خودمان خریدم.
نظر جولیا کامرون این است که خلاقیت در وجود هر کسی نهادینه است. فقط با بزرگ شدن و توجه نکردن به آن خشک میشود.
در کتاب خواندم: «یکی از شاگردان پنجاه سالهام که همواره میخواست بنویسد، این ابزار را به کار برد و نمایشنامهنویسی برندهی جایزه از آب درآمد.»
همین را که دیدم گفتم این منم.
کمی از محتوای کتاب
کامرون به دو اصل مهم در کتابش اشاره میکند:
- صفحات صبحگاهی
جولیا کامرون نوشتن صفحات صبحگاهی را نوعی تنفس دهان به دهان به منظور بازگرداندن شخص به زندگی میداند.
کلمهی «زندگی» ترغیبترم کرد.
پس فقط برای کسانی نیست که به شغلی فکر میکنند. برای تمام کسانی است که میخواهند «زندگی» کنند.
صندلیم را به میز نزدیکتر کردم.
او معتقد است، صفحات صبحگاهی، وسیلهی اصلی شفای خلاقیت است.
در کتابش میگوید در این صفحات خود را آزاد بگذارید. اغلب نوشتههایتان منفی و پراکنده و آکنده از دلسوزی و ترحم به حال خود است. آنها با آب و تاب یا بچگانه یا خشمناک یا بیمزه یا حتی احمقانه به نظر میرسند. این کاملن درست و خوب است. چون همهی اینها در ذهن نیمه هشیار میچرخد و میان شما و خلاقیتتان میایستد.
با خودم گفتم، پس در واقع واگویههای ذهنیم را باید روی کاغذ بیاورم.
در ادامه آورده، وقتی به محض برخاستن از خواب سراغ صفحات صبحگاهی میروید، می آموزید که از قضاوت خود دست بکشید و فقط بنویسید.
خیلی دلم خواست این چالش را امتحان کنم.
این صفحات باید در سه صفحه باشد نه، کمتر نه، بیشتر.
- قرار ملاقات با هنرمند درون
وقتی این عنوان را دیدم یاد فیلم «آتش بس» افتادم.
جلوتر رفتم. نوشته بود:
این قرار ملاقات در عالیترین شکل خود، نوعی گردش و تفریح و بازی است.
برایم جالب شد. میخواستم بدانم چطور بازیایست؟
کامرون تاکید کرده که هنرمند درونتان نیاز دارد که او را بیرون ببرید. به او بال و پر بدهید و حرفهایش را گوش کنید.
از خودم پرسیدم، خُب حالا چطوری؟
در ادامه کامرون این ملاقات را، یک پیادهروی طولانی در طبیعت، گردش کنار ساحل برای تماشای طلوع یا غروب خورشید، رفتن به جایی روحانی یا هر کاری که در آن عمیقن احساس خوشحالی میکنید، میداند.
این گردشها باید دونفره باشد. خودتان با خودتان. آنوقت به آنچه هنرمند درونتان میگوید گوش فرا دهید.
برایم جالب آمد. دستِ خودم را بگیرم و بیرون بروم. یعنی با خودم خلوت کنم.
اما حالا بعد از این چکار باید کرد؟ اصلن این کارها برای چیست؟
به مطلب پایین رسیدم.
- پر کردن چاه، حفاظت از ذخایر دریاچه
میگویند اینشتین غضب آلود پرسید: «چرا بهترین اندیشههایم زیر دوش به سراغم میآیند؟»
اکنون تحقیقاتی که دربارهی مغز انجام گرفته، دوش گرفتن فعالیتی مربوط به مغز هنرمند است.
کامرون در کتابش خلاقیت را مانند چاهی میداند که باید به آن رسیدگی کرد.
چطوری؟
او میگوید: «… به کاری دست بزنید که شما را بر میانگیزاند. علایق خود را کشف کنید.»
بعد آنها را بصورت تکرار هر روز انجام دهید.
کارهایی مثل: دوش گرفتن، شنا کردن، زمین و ظرف شستن، رانندگی، پیادهروی و خیلی کارهای دیگر.
هشدار: در هنگام انجام این کارها دفترچهی کوچکی همراه خود داشته باشید. چون ایدههای بیشماری به ذهنتان هجوم میآورند، آنها را بنویسید و از خلاق بودن خود لذت ببرید.
من خودم پیادهروی را انتخاب کردم. هر روز روزی ۲۰ دقیقه.
- تمرینات
اینها همه قبل از شروع تمرینات بود. کتاب را ورق زدم. چالشی در ۱۲ هفته با یکسری تمرینات دارد.
تمریناتش را با یک نگاه اجمالی نظاره کردم. میخواستم ببینم اگر سخت یا نامتعارف هستند همین الان کتاب را کنار بگذارم.
از قضا تمرینات راحت و لذت بخشی دارد.
پس شروع کردم به خواندن هر چه جلوتر میرفتم ذوقم برای ادامه بیشتر میشد. الان در هفتهی دوازدهم هستم. تغییراتم را به وضوح در صفحات صبحگاهیم مشاهده میکنم.
کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمام انسانها بین
*«۰ تا ۱۲۰» ساله مناسب است. آنهایی که به دنبال زندگیای متفاوت و سرچشمهی خلاقیت هستند.
*ما از آینده خبر نداریم با پیشرفت علم شاید یک جنین هم بخواهد خلاق باشد😉
آیا شما خوانندهی عزیز روشهای دیگری برای خلاق بودن میشناسید؟
آخرین دیدگاهها