گاهی هنگام نوشتن دلم میخواهد از کلماتی استفاده کنم که تا به حال سمتشان نرفتهام.
اما چیزی به ذهنم نمیآید.
گاهی هوس میکنم چند کلمهای بردادم و از دلشان مطلب دربیاورم اما منبعی در ذهنم نمییابم.
تصمیم گرفتم کلماتی که میخوانم یا میشنوم را در یک جا جمع کنم تا هم به کار خودم بیاید هم شما.
اینجا گنجینهای از واژگان زندگی من است، که با شما به اشتراک میگذارم.
شما هم میتوانید کلمات خود را به این گنجینه اضافه کنید.
با کلیک بر روی بعضی به معنی رجوع کنید.
(کلمات همچنان اضافه خواهند شد)
من کلمات را به حرکت وا داشتم.
میآغازیم…پرطمطراق…نهید… تعویذ… طلسم…زهدان…بطن…اختصاصیان…
تقاعد…گوشهنشینی…قدح…غبطه…تأنی…عارض…افاضات…رهنمود…مداقّه…
سلب کردن…مثمر ثمر…افلیا…سخیف…مبتذل…دریوزگی…
تکدی… درنوردیدن…سپریدن… نئاندرتال… التزام… مهلک… سردِماغ…
یله(ولو)…چنبره(حلقه)…استفتا…تیول…اعقاب…لفاف…اثیری…
آخرین دیدگاهها