من امروز آموختم که استعداد نویسندگی ندارم
زمان: ۱۰ / اردیبهشت مکان: وبینار نوشتیار اسکای روم سوالی که امروز «استاد کلانتری» در وبینار پرسید مرا به فکر فرو برد. «آیا اگر بدانید هیچ استعدادی در «نوشتن»
من و واژه
گاهی هنگام نوشتن دلم میخواهد از کلماتی استفاده کنم که تا به حال سمتشان نرفتهام. اما چیزی به ذهنم نمیآید. گاهی هوس میکنم چند کلمهای بردادم و از
چگونه از شر «غم»ها رهایی یابید؟
برای رها شدن از «غم»ها هر کسی روش خودش را دارد. و من این روش را پیشنهاد میدهم که کارآمد است. از تو میخوام بطری در داری را در
دوست صمیمی
گوشهی یک مبل چرمی دونفره را اشغال کردم. چهارمین جلسهی تراپیام است. در سه جلسهی گذشته خیلی خوب توانستم با خانم دکتر احساس راحتی کنم. نیمی از وقت
اگر میتوانستم …
اگرهای من با من اگر میتوانستم انگشت حلقه بشوم، در نیمکت ذخیرها مینشستم تا بعد از هر بار نوشتن طولانی با قبلی تعویضم کنی. اگر میتوانستم زبان بشوم،
دریا
موج آمد بوسه میزند میخواهد بماند نمیتواند دریا صدایش میکند باز هم بوسهای دیگر لب ساحل را تر میکند تر میکند تر میکند با زمزمههای عاشقانه، بوسهها را در
دستهها
- چالشهایم (۳)
- خوابهایم (۱)
- داستان (۲)
- داستان کوتاه (۳)
- داستانک (۹)
- دفتر یادداشت (۱۰)
- شعر (۱۶)
- طنزنامه (۶)
- قطعهنویسی (۱۳)
- مرورنویسی (۲)
- معرفی (۲)
- مقالهنویسی (۱۷)
- نوشتههای من (۶۸)
آخرین دیدگاهها