آخرین مطالب

دریا

موج  آمد بوسه‌ می‌زند می‌خواهد بماند نمی‌تواند دریا صدایش می‌کند باز هم بوسه‌ای دیگر لب ساحل را تر می‌کند تر می‌کند تر می‌کند با زمزمه‌های عاشقانه، بوسه‌ها را در

من آموخته‌ام که…

من آموختم که… من آموختم که در ۵۰ سالگی، نیم قرن تجربه کسب می‌کنم. من آموختم که با ۵۰ سال سابقه ‌یک برند معروف می‌شوم. من آموختم که در

من و کوه | اولین تنهایی

زندگیِ من مثل کوه است و من کوهنوردی هستم که قله‌های متفاوت آن را فتح می‌کنم. گاهی قله‌هایی که انتظارشان را دارم و بیشتر آن‌‌هایی که با تعجب نظاره‌گرشان

معجزه‌ی دیگری از نوشتن

چند روز پیش با آقای «ع» سر موضوعی بحث‌مان شد. همیشه وقتی گفتگویی پیش می‌آید، هیچکدام حرف یکدیگر را قبول نداریم. در بعضی مواقع هر دو یک چیز می‌گوییم

امروز متعهدتر شدم

📍این روزها تلاشم برای خواندن و نوشتن بیشتر شده. اصلن به حرف اطرافیان که می‌گویند همش سرت تو کتابه یا چرا انقدر می‌نویسی اهمیت نمی‌دهم. اگر اهمیت دهم کلمه

خلاصه‌ای از داستان‌ها | آنتون پاولاویچ چخوف

آنتون پاولاویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов)‏ (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ درتاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستان‌نویس، طنزنویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس بود.  چخوف زندگی کوتاهی