خلاصهای از داستانها | آنتون پاولاویچ چخوف
آنتون پاولاویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ درتاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس بود. چخوف زندگی کوتاهی
کفش
مریم برای خرید کفش با مادرش به بازار رفته. آنجا آشنایی دارند که تازه مغازهاش را افتتاح کرده. مریم دختری ساده پوش است. دنبال کفش مشکی مناسب با لباسش
چرا«راه هنرمند» را باید بخوانیم؟
آیا نگران خلاقیت خود و فرزندانتان هستید؟ آیا فکر میکنید خلاقیت سن و سال دارد؟ باید بگویم «بله» خلاقیت سن و سال دارد. این نظر من بود تا قبل
کارت سوخت
«خانم حجابت و رعایت کن.» روسریش را جلوتر میکشد. «جناب به خدا تقصیر من نیست. من کارت سوخت و به کسی ندادم.» سرش را از روی کاغذها بلند نمیکند.
گوشها کلمات را هضم نمیکنند | فصل اول
مریم با خود گفت: «وقتی بروم قدرم را میدانند.» دستمال کاغذیِ را برای چندمین بار در آورد. کمی بازش کرد. به دماغش زد. آب بینیاش را گرفت. بعد از
دستهها
- چالشهایم (۳)
- خوابهایم (۱)
- داستان (۲)
- داستان کوتاه (۳)
- داستانک (۹)
- دفتر یادداشت (۱۰)
- شعر (۱۷)
- طنزنامه (۷)
- قطعهنویسی (۱۳)
- مرورنویسی (۲)
- معرفی (۲)
- مقالهنویسی (۱۸)
- نوشتههای من (۶۹)
آخرین دیدگاهها