داستان اولین مقاله‌نویسی من قسمت ۲

قسمت اول را اینجا بخوانید

بالاخره تموم شد. کلی برای امروز که میخواستم تو خونه بمونم برنامه ریزی کردم. اول سی تا سوال طرح کردم. بعد رفتم سراغ آزاد نویسی.

خوشحال از اینکه تا بعد از ظهر کارم تموم میشه.  بعد از مقاله نویسی و ویرایشش میرم سراغ مطالعه. زهی خیال باطل.

میخوام به فایلهای مختلف گوش بدم.

رمان( یک بعلاوه یک) را بخوانم.

بعد از صفحات صبحگاهی و کارهای خونه. شروع به نوشتن  توی نُت مبایل کردم.

باید لپ‌تاپ و زودتر راه بندازم.

بعد از یک ساعت و نیم آزاد نویسی. غذا درست کردم هوس سبزی پلو با ماهی کرده بودم. ولی ماهی نداشتیم. پلو رو گذاشتم، طبق قرار رفتم برای پیاده روی. پیش خودم گفتم برگشتم سریع ویرایشش میکنم. میرم سراغ بقیه‌ی کارهام.

امروز، روز مطالعست. کمی طول کشید. هوا فوق‌العاده بود بعد از بارون صبحگاهی هوای دلچسبی شده بود. وقتی برگشتم خیس عرق بودم. سربالایی تند دم خونمون نفس و میبره.

نشستم به ویرایش نوشته‌هام.

واقعن شانس آوردم که توی نت مبایلم نوشتم.

حدود ۲ ساعت قبل از غذا خوردن و ۴ ساعت بعد از غذا خوردن مشغول ویرایش بودم.

تا هفت شب طول کشید. وبینارم از دست دادم.

چشمام سیاهی میرفت.

دیدم تار شده بود. ولی هرچی بود سرانجام تموم شد. بیشترین خوشحالیم از اینه که اولین مقاله‌ی عمرم را نوشتم.

نمیدونستم مقاله نویسی انقدر هیجان انگیز میتونه باشه.

خیلی خوشحالم که خودم و به چالش کشوند.😊

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *