امروز متعهدتر شدم

📍این روزها تلاشم برای خواندن و نوشتن بیشتر شده. اصلن به حرف اطرافیان که می‌گویند همش سرت تو کتابه یا چرا انقدر می‌نویسی اهمیت نمی‌دهم. اگر اهمیت دهم کلمه از دستم فرار می‌کند. بالاخره بعد از کلنجارهای درونی کانالم را راه انداختم. مطالب وبسایتم را در کانال می‌گذارم. وبسایتم ملاقات کننده‌ای ندارد. کانالم هم ندارد. اهمیت نمی‌دهم. شاید اینطوری راحتتر هم باشم. بعضی مواقع یک مطلب را بعد از ویرایش و بارگذاری، دوباره و دوباره ویرایش می‌کنم. می‌گویم چه خوب است که مراجعه کننده ندارم. با خیال راحت می‌توانم مطالبم را ویرایش کنم.

📍در وبینار با من بنویس شرکت کردم. درباره‌ی نمایشنامه نویسی است. چند وقتی است که سعی می‌کنم در تمام جلسات حضور داشته باشم. جلسات با من بنویس ضبط نمی‌شود. از واجبات دینی می‌دانم که در آن آنلاین باشم. درضمن، این یک لطفی است که استاد برای کسانی که در دوره‌های نویسندگی خلاق شرکت کرده‌اند گذاشته. پس یک نوع بی احترامی می‌دانم اگر این لطف را نادیده بگیرم.

 در تمام وبینارها آنلاین هستم و همه‌ی فایلها را گوش می‌دهم. از هر کدام یک مطلب جدید به من اضافه می‌شود.

این روزها دلم می‌خواهد تمام گوشهای عالم را جمع کرده و با آنها مطالبی را که می‌شنوم در سلولهای خاکستری مغزم بایگانی کنم. دوست دارم فقط بنویسم. و بایگانی‌ها را روی کاغذ یا روی نُت مبایلم بیاورم.

📍در گروه دوره‌ی پیشرفته‌ی سایت نویسنده استاد یک پست گذاشتند با عنوان (این ۵۰ نفر). بازش کردم وبسایت کسانی بود که فعال هستند. واقعن وبسایت‌های خوبی دارند. یکی یکی اسمها را نگاه می‌کردم. «خوب معلومه نوشته‌های خوبی دارند.»

به یکباره اسم خودمم را دیدم. انتظارش را نداشتم. به خودم بالیدم.

📍در وبینار هم استاد بعد از دیدن اسم من با یک کامنت، از سایتم حرف زدند. خیلی خوشحال شدم. و در وبینار اهل نوشتن به پست بارگذاری شده اشاره کردند.

یک پرسش داشتند. این کار باعث چه چیز می‌شود. من تنها چیزی که در ذهنم نقش بست (تعهد، تعهد، تعهد) است. از امشب وظیفه‌ی مهمی برعهده‌ی من است. به روز نگه‌داشتن وبسایتم. باید مطالب به درد بخوری  بارگذاری کنم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *